_اسمت چیه؟

غریبه، تکه‌ای کیک لیمو توی دهنش گذاشت و با لپ های گرد شده‌اش جواب داد: لیمو!

_اسمت اینه؟ لیمو؟

لیمو، کیک رو قورت داد و با بالا انداختن شونه‌اش جواب داد: تو می‌تونی هر چی دلت خواست صدام کنی!

و حاضر بودم به تمام زندگیم که حتی ذره‌ای برام مهم نبود قسم بخورم، عطر لیمویی غریبه وقتی می‌خندید، بیشتر از قبل شیفته‌ام می‌کرد.